مصیبت اول : رحتلت جانداز مادر

مصیبت اول : رحتلت جانداز مادر

Image result for ‫عکس حضرت زهرا‬‎

 

رمضان سال دهم بعثت، سالی که به عنوان عام الحزن موسوم شده بود، فرا می رسید و در اولین روزهای این ماه، ماه منظرِ محمد(ص)، یعنی همسر وفادارش خدیجه(س) در بستر بیماری افتاد. این ماجرا در سالهایی بود که مسلمانان در معرض اذیت مشرکین بودند و ملاقات با خدیجه(س) نیز از طرف زنان قریش ترک شده بود. در این میان، مونس خدیجه(س)، دختر دلبندش زهرا(س) بود.

شب که پیامبر(ص) به منزل باز می گشت، پرستار کوچک همسرش را می دید که چگونه به مادر رسیدگی می کند. اما روز ماتم نزدیک شد و سحرگاهان دهم رمضان، وقتی فاطمه(س) و پیامبر چشم بر خدیجه(س) گشودند، چشم او را خفته یافتند. آری او به خواب ابدی فرو رفته بود.

مادر، مادر جان، چرا بیدار نمی شوید؟

این صدای زهرا(س) بود. رها شدن ناله او از گلویش، پیامبر(ص) را نیز را نیز متوجة خود کرد فضای غم آلودی به وجود آورد. در آن حال، پدر و دختر همدیگر را در آغوش گرفته گریستند.

*   *   *

مراسم تشییع پیکر بانوی اسلام در میان غم و اندوه به پایان رسید و بدن مطهر آن حضرت در مقبرة اولاد عبدمناف به خاک سپرده شد. عدة اندکی که همراه پیامبر(ص) و دخترش بودند نیز، برای تسلیت به خانة حضرت آمدند و آنگاه که رفتند، زهرا احساس غریبی داشت. مدتی دست های کوچک خود را دور گردن حلقه زد و گریست!

در این حال امین وحی، حضرت جبرئیل، بر پیامبر(ص) نازل شد برای اینکه فاطمه اندکی آرامش یابد، خداوند توسط جبرئیل، مقام و منزلت والای خدیجه(س) را در بهشت، توسط رسول خویش به زهرا(س) آگاهی داد و در این حال، این کودک داغدار، قدری آرام شد. اینجا باید به محضر حضرت خدیجه گفت، ای کاش آن شبی که جنازة دخترت را غریبانه دفن می کردند، حاضر بودی!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ برچسب:, ] [ 17:34 ] [ N ] [ ]