ای تمام آرزو...

ای تمام آرزو...

به یاد شهدای هسته ای...

مادر شهید مصطفی احمدی روشن گریه نمی كرد . همه فكر می كردند از شوك باشد . دكتر ها به همسرش می گفتند : كاری كند كه به خاطر پسر گریه كند . چند بار به بهانه روضه ی سید الشهدا و گریزهایی كه مداح به مصیبت مادر می زد ، همه گفتند كار تمام شد ، بغضش تركید . اما مادر مصطفی یك هفته بود كه گریه نمی كرد ، باز هم نكرد . معمایی شده بود برای خودش .
مادر مصطفی در تشییع هم كه برای مردم صحبت كرد همه گریه كردند . زار زدند . از ته دل سوختند ، اما خودش گریه نكرد . بر خلاف مادرهای دیگر شهید ....

و همین بود تا وقتی كه رهبری خواستند خدا حافظی كنند . مادر مصطفی به نجوا و با بغضی كه صدا را خشدار می كند گفت : آقا من تا امروز برای اینكه دشمن از اشك من شاد نشود، گریه نكردم . حالا هم كه... .

آقا فرمودند: چرا؟! نخیر، گریه كنید ! دشمن غلط می كند. و مادر خیالش كه راحت شد، اذن را كه گرفت، بند سد اشكش شكست.



ای شهادت ای تمام آرزو

مرغ دل باز از تو دارد گفتگو

از عروج رفتگان شرمنده ایم

بیمناک از غفلت آینده ایـم

از شهیدان مانده خونین جامه ها

متن و امضا در وصیت نامه ها

گر وصیت نامه هارا خواندیم

از چه رو بین دوراهی ماندیـم.....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ برچسب:, ] [ 18:51 ] [ N ] [ ]